آیکن بنر

زبان‌ روسی به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد

زبان‌ روسی به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد

استفاده کن
آخرین به‌روزرسانی:

Domesticity

ˌdoʊmesˈtɪsət̬i ˌdəʊmeˈstɪsəti

معنی domesticity | جمله با domesticity

noun

حالت اهلی، زندگانی خانگی، رام‌شدگی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام

The rich too had to live in humble domesticity.

پولداران هم مجبور بودند زندگی خانوادگی محقری داشته باشند.

پیشنهاد بهبود معانی

انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد domesticity

  1. noun home life
    Synonyms:
    family life staying at home domestication

ارجاع به لغت domesticity

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «domesticity» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۹ مرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/domesticity

لغات نزدیک domesticity

پیشنهاد بهبود معانی