فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.

Domestication

dəˌmes.tɪˈkeɪ.ʃən dəˌmes.tɪˈkeɪ.ʃən
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun uncountable
اهلی‌سازی، اهلی کردن، بومی‌سازی، رام کردن، رام‌سازی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار آی او اس فست دیکشنری
- The domestication of animals revolutionized human societies.
- اهلی‌سازی حیوانات جوامع بشری را متحول کرد.
- Humans have a long history of domestication, dating back thousands of years.
- انسان‌ها سابقه‌ای طولانی در اهلی‌سازی دارند که قدمت آن به هزاران سال پیش می‌رسد.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد domestication

  1. noun the attribute of having been domesticated
    Synonyms:
    tameness
    Antonyms:
    wildness

ارجاع به لغت domestication

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «domestication» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/domestication

لغات نزدیک domestication

پیشنهاد بهبود معانی