معنی ellipse به فارسی

جاوا اسکریپت در مرورگر شما غیر فعال است و برای استفاده از تمام امکانات فست دیکشنری باید آن را فعال کنید.

ɪˈlɪps ɪˈlɪps

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

noun countable

هندسه بیضی، شلجمی یا شلغمی، تخم‌مرغی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

- The mathematician explained the properties of an ellipse to the students.

- ریاضیدان ویژگی‌های بیضی را برای دانش‌آموزان توضیح داد.

- The satellite orbits the Earth in an elliptical path.

- این ماهواره در مداری بیضوی‌شکل به دور زمین می‌چرخد.

noun countable uncountable

زبان‌شناسی فرآیند حذف

- The linguist explained the concept of an ellipse in great detail.

- این زبان‌شناس مفهوم حذف را با جزئیات کامل توضیح داد.

- The ellipse can be used to create emphasis in a sentence.

- از حذف می‌توان برای ایجاد تاکید در جمله استفاده کرد.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد ellipse

noun A round closed plane figure

Synonyms: curve, conic-section
noun A closed plane curve resulting from the intersection of a circular cone and a plane cutting completely through it

Synonyms: oval

ارجاع به لغت ellipse

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

معنی لغت «ellipse» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۸ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/ellipse

لغات نزدیک ellipse

پیشنهاد بهبود معانی

اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

جعبه خزانه جفت و جور کردن واقعیت جلسه ارتباط با مردگان جلسه محاوره جلسه گفت و شنود جلوس کردن جلوه خود نمایانه جمنده جنباندن ناگهانی جنبش مدرسی جنبه سود جویی دادن به جنتیانا جنجال آمیزی جنوبگانی جنگار جنگپرواز جهانگیرانه جهشمند جهش دادن جهندگی داشتن جواب دادنی جواب قبول جواهر کم بها جودوسری جور شده با خیاطی جوراجور کردن جوزغه جوهر پس دادن جوهرعصیرمعده جوهرکرم جکش خور جگردیس جیک جیک مانند