فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Oval

ˈoʊvl ˈəʊvl

شکل جمع:

ovals

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun adjective countable B2

تخم‌مرغی، بادامی، بیضی، تخم‌مرغی شکل

link-banner

لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی واژگان کاربردی سطح فوق متوسط

مشاهده

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام

an oval ball

توپ بیضی

an oval-faced child

بچه‌ای با صورت بیضی شکل

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد oval

  1. adjective long and rounded in shape
    Synonyms:
    ovoid ovate elliptical oblong elliptic ellipsoidal oviform ovaloid egg-shaped ooid

ارجاع به لغت oval

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «oval» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۷ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/oval

لغات نزدیک oval

پیشنهاد بهبود معانی