Oviform

ˈoʊvəˌfɔːrm ˈəʊvɪfɔːm
آخرین به‌روزرسانی:

معنی

adjective
تخم‌مرغی، خاگدیس، بیضی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد oviform

  1. adjective resembling an egg in shape
    Synonyms:
    oval egg-shaped ovate oval-shaped elliptic elliptical ovoid ovoidal prolate

ارجاع به لغت oviform

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «oviform» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۴ فروردین ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/oviform

لغات نزدیک oviform

پیشنهاد بهبود معانی