بیضوی، بیضیشکل
همچنین میتوان از elliptic استفاده کرد.
An elliptical mirror was mounted above the fireplace.
آینهای بیضیشکل بالای شومینه نصب شده بود.
The leaves of that tree are long and slightly elliptical.
برگهای آن درخت، بلند و کمی بیضوی هستند.
مبهم، پیچیده، گُنگ
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
The letter was written in elliptical sentences, leaving much to the imagination.
نامه با جملات گنگ نوشته شده بود و بخش زیادی از آن به تخیل خواننده واگذار شده بود.
His elliptical language made it hard to know whether he agreed or disagreed.
زبان مبهم او باعث میشد نتوان فهمید که موافق است یا مخالف.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «elliptical» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۱ مرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/elliptical