آخرین به‌روزرسانی:

Prolate

ˈproʊleɪt ˈprəʊleɪt

معنی

adjective

منبسط، کشیده‌شده، دوک‌وار، دراز

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد prolate

  1. adjective having the polar diameter greater than the equatorial diameter
    Synonyms:
    oval ovoid oval-shaped elliptic elliptical ovate egg-shaped oviform watermelon-shaped
    Antonyms:
    oblate

ارجاع به لغت prolate

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «prolate» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۷ خرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/prolate

لغات نزدیک prolate

پیشنهاد بهبود معانی