آیکن بنر

فقط تا پایان شهریور فرصت دارید اشتراک را با قیمت فعلی تهیه کنید

خرید اشتراک با قیمت فعلی فقط تا پایان شهریور

خرید
آخرین به‌روزرسانی:

Filet

ˈfɪlət / / -leɪ / / fɪˈleɪ ˈfɪlɪt

معنی filet

noun

توری دارای اشکال مربع، پشت مازو

noun

( fillet =) سربند، پیشانی‌بند، گیس‌بند، قیطان، نوار، پشت‌مازو، آهن تنکه یا تسمه آهن، تذهیب‌کاری کردن، بالایه پرکردن، گچ‌بری، باریک ساختن، پشت‌مازو بریدن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام
پیشنهاد بهبود معانی

انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد filet

  1. verb cut into filets
    Synonyms:
  1. noun a longitudinal slice or boned side of a fish
    Synonyms:
    fillet fish fillet fish filet

ارجاع به لغت filet

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «filet» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۱ شهریور ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/filet

لغات نزدیک filet

پیشنهاد بهبود معانی