فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Filial

ˈfɪliəl ˈfɪliəl

صفت تفضیلی:

more filial

صفت عالی:

most filial

معنی و نمونه‌جمله

adjective

فرزندی، شعبه، درخور فرزند

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار اندروید فست دیکشنری

filial devotion

فداکاری نسبت به مادر یا پدر، وظیفه فرزندی

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد filial

  1. adjective relating to or characteristic of or befitting an offspring
    Synonyms:
    dutiful respectful affectionate sonlike daughterly
    Antonyms:
    parental

ارجاع به لغت filial

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «filial» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۳ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/filial

لغات نزدیک filial

پیشنهاد بهبود معانی