با خرید اشتراک حرفه‌ای، می‌توانید پوشه‌ها و لغات ذخیره شده در بخش لغات من را در دیگر دستگاه‌های خود همگام‌سازی کنید

Filiation

ˌfɪliːˈeɪʃən ˌfɪlɪˈeɪʃən
آخرین به‌روزرسانی:

معنی

  • noun
    آبا و اجدادی، نسب، نسل، رابطه پدر و فرزندی
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد filiation

  1. noun Inherited properties shared with others of your bloodline
    Synonyms: lineage, ancestry, descent, line of descent, derivation

ارجاع به لغت filiation

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «filiation» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۸ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/filiation

لغات نزدیک filiation

پیشنهاد بهبود معانی