فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Right Off

توضیحات:

همچنین می‌توان از right away به‌جای right off استفاده کرد.

معنی و نمونه‌جمله‌ها

adverb phrase

فوراً، بلافاصله، همین الان، همین حالا، بی‌درنگ، بی‌معطلی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس

You need to take this medicine right off.

باید این دارو را همین حالا مصرف کنی.

I knew right off that something was wrong.

بلافاصله متوجه شدم که چیزی اشتباه است.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد right off

  1. adverb immediately, without any delay
    Synonyms:
    right away immediately straightaway without delay right off the bat

ارجاع به لغت right off

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «right off» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۱ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/right-off

لغات نزدیک right off

پیشنهاد بهبود معانی