تلاش طاقت فرسا، تلاش شدید
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی کالوکیشنهای کاربردی سطح پیشرفته
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
Climbing the mountain required a strenuous effort.
بالا رفتن از کوه نیاز به تلاشی طاقت فرسا داشت.
He made a strenuous effort to lift the heavy box.
او تلاش شدیدی برای بلند کردن جعبه سنگین انجام داد.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «strenuous effort» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۴ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/strenuous-effort