با خرید اشتراک یک‌ساله‌ی هوش مصنوعی، ۳ ماه اشتراک رایگان بگیر! از ۲۵ آبان تا ۲ آذر فرصت داری!
دریافت هدیه

    Ticktock

    آخرین به‌روزرسانی:

    معنی‌ها

    noun verb - intransitive
    (به‌ویژه صدای ساعت) تک‌تک، تیک‌تاک

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    همگام سازی در فست دیکشنری
    noun verb - intransitive
    صدای تیک‌تاک درآوردن
    پیشنهاد بهبود معانی

    مترادف و متضاد ticktock

    1. noun Steady recurrent ticking sound as made by a clock
      Synonyms: tocktact, tictac
    2. verb Make a sound like a clock or a timer
      Synonyms: tick, ticktack, beat

    ارجاع به لغت ticktock

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «ticktock» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۹ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/ticktock

    لغات نزدیک ticktock

    پیشنهاد بهبود معانی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    حاشاپذیر حرف ربط همپایه حرق حرکت کردن با زحمت حرکت کردن باخشونت حساب شدنی حشیشه البرق حفظ کردن از حرارت حق الامتیاز نفت حق به جانب کردن حقیرشماری حلقاویز کردن حلقه پیستون حمام کردن حمله متقابل حوزه فرعی حکم اتهام حکم تملک موقت حکم کردن از پیش حکمت ارسطو حیران کردن حیفا حیوان ابرش حیوانی کردن حلقه زینتی حس باصره حرکت کردن با تکان های تند و ناگهانی