گذشتهی ساده:
controlledشکل سوم:
controlledسومشخص مفرد:
controlsوجه وصفی حال:
controllingشکل جمع:
controlsتبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
سلطه یا اختیار کسب کردن، مهار کردن، تحت فرمان گرفتن
سلطه یا اختیار را از دست دادن، از عهده برنیامدن، کنترل از دست دادن، عنان از دست دادن
لگام گسیخته، خارج از کنترل، خودسر
تحت سلطه یا فرمان درآوردن، در اختیار گرفتن، عنان به دست گرفتن
تحت فرمان یا کنترل، مهارشده، در اختیار
beyond control, outside control
خارج از توانایی یا سلطه، خودسر
مسئول، صاحب اختیار، متصدی
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «control» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۳ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/control