فست‌دیکشنری ۱۷ ساله شد! 🎉
بیا تولد

    Fishery

    ˈfɪʃəri ˈfɪʃəri
    آخرین به‌روزرسانی:
    |

    • شکل جمع:

      fisheries

    معنی

    • noun
      محل ماهیگیری، شیلات، ماهیگیری
    پیشنهاد بهبود معانی

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    مترادف و متضاد fishery

    1. noun A workplace where fish are caught and processed and sold
      Synonyms: piscary, weir, fish hatchery, spawning place, fishing banks, hatchery, fishtrap, cannery, fish cannery, aquarium, tank, processing plant

    لغات هم‌خانواده fishery

    ارجاع به لغت fishery

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «fishery» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۹ خرداد ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/fishery

    لغات نزدیک fishery

    پیشنهاد بهبود معانی
    دریافت فست دیکشنری از طریق اپ‌استور دانلود مستقیم فست دیکشنری