دانشجو به انگلیسی
آخرین به‌روزرسانی:
معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها
محصل دانشگاه، جویای علم
فونتیک فارسی
daaneshjoo
اسم
student, scholar, pupil, collegian
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
- دو دانشجو در راهرو به او حمله کردند.
- Two students assaulted him in the hallway.
- ضوابط پذیرش دانشجو
- the criteria for accepting students
- هر دانشجو باید پنج درس اختیاری بردارد.
- Each student must take five elective courses.
- میزان پذیرش دانشجو بالا رفته است.
- Intake of college students is up.
دختر
ارجاع به لغت دانشجو
از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوه‌ی رفرنس‌دهی:
کپی
معنی لغت «دانشجو» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۶ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/دانشجو
لغات نزدیک دانشجو
- - دانش های زمینی
- - دانشپایه
- - دانشجو
- - دانشجوی پزشکی
- - دانشجوی دانشکده افسری