cousin, son of a maternal uncle
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
او پسردایی مایک است.
He is a cousin of Mike's.
خانه متعلق به پسرداییام بود.
The house belonged to my cousin.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «پسر دایی» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۴ خرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/پسر دایی