فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

پوسته‌پوسته به انگلیسی

معنی و نمونه‌جمله‌ها

لایه‌لایه

فونتیک فارسی

poostepooste
صفت

crusty, flaky, scabrous, scaly

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

هوش مصنوعی فست دیکشنری

دست‌های پوسته‌پوسته‌ی او نشان می‌داد که تمام روز درحال باغبانی بوده است.

Her scaly hands suggested that she had been gardening all day.

او کت قدیمی و پوسته‌پوسته‌ای را پوشیده بود که روزهای بهتری را دیده بود.

She wore a crusty old coat that had seen better days.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد پوسته‌پوسته

  1. مترادف:
    پوسه‌پوسه ورقه‌ورقه لایه‌لایه

ارجاع به لغت پوسته‌پوسته

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «پوسته‌پوسته» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۱ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/پوسته‌پوسته

لغات نزدیک پوسته‌پوسته

پیشنهاد بهبود معانی