فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
خرید اشتراک

    Brain Herniation

    آخرین به‌روزرسانی:

    معنی و نمونه‌جمله‌ها

    noun uncountable
    پزشکی فتق مغزی (وضعیتی پزشکی که در آن بافت مغز به‌دلیل افزایش فشار داخل جمجمه، از نواحی طبیعی خود خارج می‌شود) link-banner

    لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی پزشکی

    مشاهده

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    خرید اشتراک فست دیکشنری
    - Severe headaches and altered consciousness are symptoms of brain herniation.
    - سردردهای شدید و دگرگونی وضعیت هوشیاری از علائم فتق مغزی هستند.
    - Brain herniation can lead to serious neurological damage if not treated promptly.
    - درصورت عدم درمان فوری، فتق مغزی می‌تواند به آسیب عصبی جدی منجر شود.
    پیشنهاد بهبود معانی

    مترادف و متضاد brain herniation

    1. noun a medical condition that occurs when brain tissue, cerebrospinal fluid, and blood vessels shift from their normal position within the skull

    ارجاع به لغت brain herniation

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «brain herniation» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/brain-herniation

    لغات نزدیک brain herniation

    پیشنهاد بهبود معانی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    دژرهی دکتردرحقوق دگردیسگر دگرسان پذیری دگرسان گرای دگرسوی کردن دگرش ناپذیر دگرشگر دگرش واکه دگرگونی ناپذیر دگرگونی گشتاور دیدگر سوی دیردرمان دیرپای دیرگزین دیرگشا دیریاز دیسدار شدن دیسلکسی دیسک ران دیماساندن دیوار بازدار دیوان کشور دیوانه و خنده آور دیوسیرتانه دیکسیونرنگار دیکلرر دیگرآنکه