فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Civil Servant

ˈsɪvəlˈsɜːrvənt ˈsɪvəlˈsɜːvənt

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun countable

کارمند دولت

link-banner

لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی واژگان کاربردی سطح فوق متوسط

مشاهده

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس

The civil servant was responsible for processing tax returns and ensuring they were filed accurately.

این کارمند دولت مسئول رسیدگی به اظهارنامه‌های مالیاتی و اطمینان از ثبت دقیق آن‌ها بود.

The civil servant was responsible for maintaining order and enforcing laws in the city.

این کارمند دولت وظیفه‌ی حفظ نظم و اجرای قوانین در شهر را بر عهده داشت.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد civil servant

  1. noun government employee
    Synonyms:
    public employee government worker public servant public official

ارجاع به لغت civil servant

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «civil servant» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۹ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/civil-servant

لغات نزدیک civil servant

پیشنهاد بهبود معانی