گذشتهی ساده:
cut downشکل سوم:
cut downسومشخص مفرد:
cuts downوجه وصفی حال:
cutting downکم کردن، کاهش دادن، تقلیل دادن
We should cut down on our use of plastic bags.
ما باید استفاده از کیسههای پلاستیکی را کاهش دهیم.
I need to cut down on my caffeine intake.
من باید مصرف کافئینم را کم کنم.
به زمین انداختن، نقش بر زمین کردن، قطع کردن
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
We need to cut down this dead tree.
باید این درخت مرده را بیندازیم.
The lumberjack had to cut down several trees to clear a path through the forest.
چوببر مجبور شد چندین درخت را قطع کند تا مسیری را از میان جنگل باز کند.
کشتن، به خاکوخون افکندن
The sniper cut down the enemy soldiers.
تکتیرانداز سربازان دشمن را کشت.
The car accident cut down the pedestrian.
تصادف خودرو عابر پیاده را از پا درآورد.
تعمیر کردن، بازسازی کردن
The homeowner chose to cut down the bulky furniture in the bedroom to create more space.
صاحبخانه تصمیم گرفت برای ایجاد فضای بیشتر، مبلمان بزرگ اتاقخواب را تعمیر کند.
To update the kitchen, they are planning to cut down on the cabinets.
برای جدید کردن آشپزخانه، آنها قصد دارند کابینتها را بازسازی کنند.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «cut down» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۱ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/cut-down