امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی
استفاده کن

    Cyber

    ˈsaɪbər ˈsʌɪbə
    آخرین به‌روزرسانی:

    معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

    adjective noun uncountable
    تکنولوژی مجازی، اینترنتی، کامپیوتری (وابسته به کامپیوتر و شبکه‌های کامپیوتری مانند اینترنت یا انجام پذیرفته ازطریق کامپیوتر و اینترنت)

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    خرید اشتراک فست دیکشنری
    - The cyber world is vast and constantly evolving.
    - دنیای مجازی وسیع و دائما درحال تحول است.
    - The cyber crime rate has been on the rise in recent years.
    - نرخ جرایم اینترنتی در سال‌های اخیر رو به افزایش بوده است.
    - The cyber cafe was a popular spot for people to access the internet.
    - کافه اینترنتی (کافی‌نت) مکانی محبوب برای دسترسی مردم به اینترنت بود.
    - We need to improve our cyber security measures to protect against online threats.
    - ما باید اقدامات امنیتی کامپیوتری خود را برای محافظت در برابر تهدیدات آنلاین بهبود دهیم.
    prefix
    تکنولوژی سایبری، رایا- (نشان‌دهنده‌ی رایانه‌ای، اینترنتی یا مجازی)
    - cybercrime
    - جرایم سایبری (جرم یا فعالیت غیرقانونی صورت گرفته از طریق کامپیوتر و اینترنت)
    - Cyberattack
    - حمله‌ی سایبری
    پیشنهاد بهبود معانی

    ارجاع به لغت cyber

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «cyber» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۶ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/cyber

    لغات نزدیک cyber

    پیشنهاد بهبود معانی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    جعبه خزانه جفت و جور کردن واقعیت جلسه ارتباط با مردگان جلسه محاوره جلسه گفت و شنود جلوس کردن جلوه خود نمایانه جمنده جنباندن ناگهانی جنبش مدرسی جنبه سود جویی دادن به جنتیانا جنجال آمیزی جنوبگانی جنگار جنگپرواز جهانگیرانه جهشمند جهش دادن جهندگی داشتن جواب دادنی جواب قبول جواهر کم بها جودوسری جور شده با خیاطی جوراجور کردن جوزغه جوهر پس دادن جوهرعصیرمعده جوهرکرم جکش خور جگردیس جیک جیک مانند