فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
خرید اشتراک
    آخرین به‌روزرسانی:

    Fines

    American: ˈfaɪnz British: faɪnz

    گذشته‌ی ساده:

    fined

    شکل سوم:

    fined

    وجه وصفی حال:

    fining

    معنی

    A1

    خاکه، چیز خاک شده

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    هوش مصنوعی فست دیکشنری
    پیشنهاد بهبود معانی

    مترادف و متضاد fines

    1. verb issue a ticket or a fine to as a penalty
      Synonyms:
      tickets taxes penalizes levies mulcts forfeits confiscates seizes exacts extorts sequestrates tenders swells thins sheers slights clears consummates
      Antonyms:
      rewards compensates reimburses awards roughs
    1. noun penalty in money
      Synonyms:
      penalties niceties elites rarae-aves
      Antonyms:
      rewards awards compensations amends bads darks

    ارجاع به لغت fines

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «fines» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/fines

    لغات نزدیک fines

    پیشنهاد بهبود معانی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    wean complain reserve crystallize restaurant car roast beef roast potato room service salmon fillet see you soon shopping center hand strike ribbon sandwich نوا مسیحا عروس دریایی آماده‌به‌خدمت هفت‌نوازی آپوستروف یاسین مجتبی شیدا ساره عماد مرتضی حمید مرسل زهره