گذشتهی ساده:
gave offشکل سوم:
given offسومشخص مفرد:
gives offوجه وصفی حال:
giving offمنتشر کردن، پخش کردن، متصاعد کردن، دادن (بو و حرارت و غیره)، آزاد کردن (گاز و غیره)
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
When you burn wood, it can give off harmful smoke.
هنگامی که چوب را میسوزانید، میتواند دود مضری منتشر کند.
Rotten meat gives off a bad smell.
گوشت فاسد بوی بدی میدهد.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «give off» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۱ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/give-off