فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Go Along

ˈɡoʊəˈlɔːŋ ɡəʊəˈlɒŋ

گذشته‌ی ساده:

went along

شکل سوم:

gone along

سوم‌شخص مفرد:

goes along

وجه وصفی حال:

going along

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

phrasal verb

انگلیسی بریتانیایی سرزده رفتن، بدون برنامه‌ریزی رفتن

I decided to go along to the party last minute.

در آخرین لحظه تصمیم گرفتم به مهمانی بروم.

She asked if I wanted to go along to the concert with her.

پرسید که آیا می‌خواهم با او به کنسرت بروم؟

phrasal verb verb - intransitive

موافق بودن، موافقت کردن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام

She usually goes along with whatever her friends suggest.

او معمولاً با هر چیزی را که دوستانش پیشنهاد می‌کنند، موافقت می‌کند.

He tends to go along with popular opinions to avoid conflict.

او تمایل دارد با نظرات عمومی موافق باشد تا از تعارض جلوگیری کند.

phrasal verb verb - intransitive

همراه شدن، همراهی کردن

They will go along with the new rules to ensure compliance.

آن‌ها با قوانین جدید همراه خواهند شد تا از رعایتشان اطمینان حاصل کنند.

We decided to go along with the original plan despite the changes.

تصمیم گرفتیم با وجود تغییرات با طرح اولیه همراه شویم.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد go along

  1. phrasal verb agree, cooperate
    Synonyms:
    work together collaborate concur assent cooperate act jointly share in follow accompany conspire
    Antonyms:
    disagree fight

ارجاع به لغت go along

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «go along» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۱ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/go-along

لغات نزدیک go along

پیشنهاد بهبود معانی