-graphia

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

• suffix
  (اسم‌ساز) -نگاری، -نویسی (نوشتار یا ارائه‌ای درمورد یک موضوع (مشخص))
  • - Dermatographia is a skin condition that causes raised, red welts to appear on the skin when scratched.
  • - درماتوگرافی (پوست‌نویسی) نوعی بیماری پوستی است که باعث می‌شود در هنگام خراشیدگی، جوش‌های برآمده و قرمز روی پوست ظاهر شوند.

  • - phonographia
  • - آوانگاری
• suffix
  روان‌شناسی سلامت روان (اسم‌ساز) -نگاری، نوشتار- (نوشته‌ای مرتبط با ناهنجاری مشخص روانی)
  • - Children with dysgraphia may struggle to form letters and words.
  • - کودکان مبتلا به نوشتارپریشی ممکن است برای تشکیل حروف و کلمات دچار مشکل شوند.

  • - Dysgraphia can make it challenging for individuals to express their thoughts through writing.
  • - نارسانگاری می‌تواند بیان افکار از طریق نوشتن را برای افراد چالش‌برانگیز کند.