شکل نوشتاری این لغت در حالت اسم (noun): lie-in
انگلیسی بریتانیایی (بیشتر از حد معمول) در بستر بودن، در رختخواب ماندن
I had a terrible night's sleep, so I decided to lie in.
خواب شبانهی بسیار بدی داشتم بنابراین تصمیم گرفتم بیشتر در تخت بمانم.
The best part of vacation is being able to lie in.
بهترین قسمت تعطیلات این است که میتوانی بیشتر در تخت بمانی.
انگلیسی بریتانیایی قرار داشتن، وجود داشتن، بودن، نهفته بودن، بهخاطر چیزی بودن
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
The truth always seems to lie in the details.
به نظر میرسد حقیقت همیشه در جزئیات نهفته است.
Happiness can often lie in the simplest of moments.
شادی اغلب میتواند در سادهترین لحظات باشد.
انگلیسی بریتانیایی (عمل) در رختخواب ماندن، دراز کشیدن
I love having a lie-in on weekends.
من دوست دارم آخرهفتهها در رختخواب بمانم.
She decided to have a lie-in and skip her morning workout.
او تصمیم گرفت که دراز بکشد و از تمرین صبحگاهی خود صرفنظر کند.
کمین کردن (برای)، در انتظار نشستن
کمین کردن، خف کردن
خرابه بودن، ویران بودن
lie in one's throat (or teeth)
دروغ شاخدار گفتن، دروغ بزرگ گفتن
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «lie in» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۹ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/lie-in-2