آخرین به‌روزرسانی:
Meson
ˈmeɪˌzɑːn
ˈmiːsən
معنی و نمونه‌جمله‌ها
noun
countable
فیزیک مزون (نوعی هادرون که متشکل از یک کوارک و یک پاد کوارک است)
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
Mezons play a crucial role in the strong nuclear force.
مزون‌ها نقش مهمی در نیروی هسته‌ای قوی دارند.
The discovery of the mezon helped further our understanding of subatomic particles.
کشف مزون به درک بیشتر ما از ذرات زیراتمی کمک کرد.
مترادف و متضاد meson
-
noun an elementary particle responsible for the forces in the atomic nucleus; a hadron with a baryon number of 0Synonyms:mesotron
ارجاع به لغت meson
از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوه‌ی رفرنس‌دهی:
کپی
معنی لغت «meson» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۸ خرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/meson
لغات نزدیک meson
- - mesomorph
- - mesomorphic
- - meson
- - mesonephros
- - mesopause