آیکن بنر

بلک فرایدی - تا ۴۴٪ تخفیف

بلک فرایدی - تا ۴۴٪ تخفیف

خرید با تخفیف
    آخرین به‌روزرسانی:

    Morgan

    ˈmɔːrɡən ˈmɔːɡən

    معنی morgan

    noun

    (نوعی اسب ویژه‌ی سواری) مورگان

    اسم خاص مذکر

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    جای تبلیغ شما در فست دیکشنری
    پیشنهاد بهبود معانی

    انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد morgan

    1. noun United States financier and philanthropist (1837-1913)
      Synonyms:
      J. P. Morgan john pierpont morgan lewis henry morgan
    1. noun United States biologist who formulated the chromosome theory of heredity (1866-1945)
      Synonyms:
      thomas hunt morgan
    1. noun Soldier in the American Revolution who defeated the British in the battle of Cowpens, South Carolina (1736-1802)
      Synonyms:
      daniel morgan
    1. noun A Welsh buccaneer who raided Spanish colonies in the West Indies for the English (1635-1688)
      Synonyms:
      Sir Henry Morgan henry-morgan

    ارجاع به لغت morgan

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «morgan» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۵ آذر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/morgan

    لغات نزدیک morgan

    پیشنهاد بهبود معانی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    timesaving time is money time-consuming tilework tightness thyroid forever chemical green flag work wife snackable inspo lewk slop forest fire suffixation قند قاطر صابون برهه برگزاری برگزار شدن برگزارکننده بزاق بلیت بنیادگذار بنیادگذاری بوییدن بهره‌مند بهره ور بهره وری