با خرید اشتراک حرفه‌ای، می‌توانید پوشه‌ها و لغات ذخیره شده در بخش لغات من را در دیگر دستگاه‌های خود همگام‌سازی کنید
خرید اشتراک

    Mother Nature

    ˈmʌðr̩ˈneɪtʃər ˈmʌðəˈneɪtʃə
    آخرین به‌روزرسانی:

    معنی و نمونه‌جمله‌ها

    noun uncountable
    مادر طبیعت (از جان‌بخشی‌های رایج به طبیعت که طبق آن به طبیعت ویژگی‌های مادر از جمله زایایی و پرورش نسبت داده می‌شود)

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    نرم افزار اندروید فست دیکشنری
    - We must respect and protect Mother Nature in order to preserve our planet.
    - ما باید برای حفظ سیاره‌ی خود به مادر طبیعت احترام بگذاریم و از آن محافظت کنیم.
    - The beautiful flowers blooming in the garden are a testament to the wonders of Mother Nature.
    - گل‌های زیبایی که در باغ شکوفه می‌دهند، گواهی بر شگفتی‌های مادر طبیعت هستند.
    پیشنهاد بهبود معانی

    مترادف و متضاد Mother Nature

    1. noun nature personified
      Synonyms: Dame Nature, Great Mother, Natura, Nature

    ارجاع به لغت Mother Nature

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «Mother Nature» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/mother-nature

    لغات نزدیک Mother Nature

    پیشنهاد بهبود معانی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    خاد خارج ازوصف خانه جنبا خانه شطرنج خاورسوی خاکروبه گردآوری کردن خاکسترگر خاکشیر مرتع ختام ختم گزاردن خدمت دوسره خراب نکردنی خرابی تدریجی خراشاندن با آلت زبر خراشاندن پوست خراشنده کردن خراشگذاری خراشیدگی بر پوست درخت خرامشگاه خرخنده کردن خرده زارع خز سمور آبی خزانگر خزدست خزه مردابی خسباندن خسپاندن تخم خسپانگر خشک افتادن خشک انداختن خصوصی کردن خط ترازنما درنمودار خط دو راهی خطاگونه خطگذار