فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
خرید اشتراک

    Philo-

    ˈfiːloʊ ˈfiːləʊ
    آخرین به‌روزرسانی:

    توضیحات

    شکل نوشتاری دیگر این لغت: -phil

    معنی و نمونه‌جمله‌ها

    prefix
    (-philo) دوست‌دار، خواهان، متمایل

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    نرم افزار آی او اس فست دیکشنری
    - He is a philanthropist, always eager to help those in need.
    - او انسان‌دوست است و همیشه مشتاق است به نیازمندان کمک کند.
    - His philoprogenitive nature makes him a great father.
    - طبیعت فرزندپرورش، او را به پدری عالی تبدیل می‌کند.
    - The community is philoenvironmental, working hard to protect nature.
    - جامعه، دوست‌دار محیط‌زیست است و برای حفاظت از طبیعت سخت کار می‌کند.
    پیشنهاد بهبود معانی

    ارجاع به لغت philo-

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «philo-» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۱ فروردین ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/philo

    لغات نزدیک philo-

    پیشنهاد بهبود معانی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    دژرهی دکتردرحقوق دگردیسگر دگرسان پذیری دگرسان گرای دگرسوی کردن دگرش ناپذیر دگرشگر دگرش واکه دگرگونی ناپذیر دگرگونی گشتاور دیدگر سوی دیردرمان دیرپای دیرگزین دیرگشا دیریاز دیسدار شدن دیسلکسی دیسک ران دیماساندن دیوار بازدار دیوان کشور دیوانه و خنده آور دیوسیرتانه دیکسیونرنگار دیکلرر دیگرآنکه