با خرید اشتراک یک‌ساله‌ی هوش مصنوعی، ۳ ماه اشتراک رایگان بگیر! از ۲۵ آبان تا ۲ آذر فرصت داری!
دریافت هدیه

    Portuguese

    ˌpɔːrtʃəˈɡiːz ˌpɔːtʃəˈɡiːz ˌpɔːtʃəˈɡiːz
    آخرین به‌روزرسانی:

    معنی و نمونه‌جمله‌ها

    adjective noun countable
    اهل کشور پرتغال، زبان پرتغالی، مربوط به کشور پرتغال

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    جای تبلیغ شما در فست دیکشنری
    - The Portuguese culture is rich in history and traditions.
    - فرهنگ پرتغالی در تاریخ و رسوم غنی است.
    - I enjoy listening to Portuguese music.
    - از گوش دادن به موسیقی پرتغالی لذت می‌برم.
    پیشنهاد بهبود معانی

    مترادف و متضاد Portuguese

    1. adjective Of or relating to or characteristic of Portugal or the people of Portugal or their language
      Synonyms: lusitanian

    ارجاع به لغت Portuguese

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «Portuguese» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/portuguese

    لغات نزدیک Portuguese

    پیشنهاد بهبود معانی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    حاشاپذیر حرف ربط همپایه حرق حرکت کردن با زحمت حرکت کردن باخشونت حساب شدنی حشیشه البرق حفظ کردن از حرارت حق الامتیاز نفت حق به جانب کردن حقیرشماری حلقاویز کردن حلقه پیستون حمام کردن حمله متقابل حوزه فرعی حکم اتهام حکم تملک موقت حکم کردن از پیش حکمت ارسطو حیران کردن حیفا حیوان ابرش حیوانی کردن حلقه زینتی حس باصره حرکت کردن با تکان های تند و ناگهانی