Shoo

ʃuː ʃuː
آخرین به‌روزرسانی:

معنی

adverb interjection
کیش (برای راندن مرغ و غیره) کیش کردن، با کیش فراردادن، چخ

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

هوش مصنوعی فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد shoo

  1. verb drive away by crying `shoo!'
    Synonyms:
    shoo away shoo off
  1. interjection
    Synonyms:
    get away leave begone scat

ارجاع به لغت shoo

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «shoo» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۲ فروردین ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/shoo

لغات نزدیک shoo

پیشنهاد بهبود معانی