فست‌دیکشنری ۱۷ ساله شد! 🎉

Shoo

ʃuː ʃuː
آخرین به‌روزرسانی:

معنی

  • adverb interjection
    کیش (برای راندن مرغ و غیره) کیش کردن، با کیش فراردادن، چخ
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد shoo

  1. verb Drive away by crying `shoo!'
    Synonyms: shoo off, shoo away
  2. interjection
    Synonyms: get away, begone, leave, scat

ارجاع به لغت shoo

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «shoo» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۸ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/shoo

لغات نزدیک shoo

پیشنهاد بهبود معانی