گذشتهی ساده:
stuck outشکل سوم:
stuck outسومشخص مفرد:
sticks outوجه وصفی حال:
sticking outجلو آمدن، بیرون زدن
His shirt was too long and stuck out from under his jacket.
پیراهنش خیلی بلند بود و از زیر کاپشنش بیرون زده بود.
The rocks stuck out from the riverbank, making it difficult to walk.
صخرهها از ساحل رودخانه بیرون آمده بود و راه رفتن را دشوار میکرد.
نمایان بودن، مشخص بودن، برجسته بودن، قابلتشخیص بودن
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
His unique style always makes him stick out in a crowd.
استایل منحصربهفرد او همیشه باعث میشود که در میان جمعیت مشخص باشد.
Her bright red dress will definitely stick out at the party.
لباس قرمز روشن او قطعاً در مهمانی برجسته خواهد بود.
(بدن) برجسته بودن، جلو آمدن، بیرون آمدن
His ears tend to stick out when he wears his hair short.
وقتی موهایش را کوتاه میکند، گوشهایش بیرون میآیند.
The child tried to stick out her tongue to show her silly face.
کودک سعی کرد زبانش را بیرون بیاورد تا چهرهی بچگانهاش را نشان دهد.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «stick out» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۱ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/stick-out