فست‌دیکشنری ۱۷ ساله شد! 🎉

To Go

آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

  • idiom A1
    (در رستوران) خوراکی که می‌توان آن را به منزل برد.
    • - I want a shish-kebab to go.
    • - یک چلوکباب برای بردن به منزل می‌خواهم.
  • idiom
    باقی، انجام نشده، مانده
    • - One page finished, three to go.
    • - یک صفحه تمام شد، سه صفحه‌ی دیگر ماند.
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

ارجاع به لغت to go

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «to go» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/to-go

لغات نزدیک to go

پیشنهاد بهبود معانی