با خرید اشتراک یک‌ساله‌ی هوش مصنوعی، ۳ ماه اشتراک رایگان بگیر! از ۲۵ آبان تا ۲ آذر فرصت داری!
دریافت هدیه

    Unforgivably

    ˌʌnfərˈɡɪvəbli ˌʌnfəˈɡɪvəbli
    آخرین به‌روزرسانی:

    معنی و نمونه‌جمله‌ها

    adverb
    به‌طور نابخشودنی، به‌طور غیرقابل‌بخشش

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    همگام سازی در فست دیکشنری
    - He has behaved unforgivably!
    - او به‌طور غیرقابل‌بخشش رفتار کرده‌است!
    - She was unforgivably late.
    - او به‌طور نابخشودنی تأخیر داشت.
    پیشنهاد بهبود معانی

    مترادف و متضاد unforgivably

    1. adverb In an unpardonable manner or to an unpardonable degree
      Synonyms: inexcusably, unpardonably
      Antonyms: forgivably, pardonably, excusably

    لغات هم‌خانواده unforgivably

    ارجاع به لغت unforgivably

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «unforgivably» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/unforgivably

    لغات نزدیک unforgivably

    پیشنهاد بهبود معانی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    جعبه خزانه جفت و جور کردن واقعیت جلسه ارتباط با مردگان جلسه محاوره جلسه گفت و شنود جلوس کردن جلوه خود نمایانه جمنده جنباندن ناگهانی جنبش مدرسی جنبه سود جویی دادن به جنتیانا جنجال آمیزی جنوبگانی جنگار جنگپرواز جهانگیرانه جهشمند جهش دادن جهندگی داشتن جواب دادنی جواب قبول جواهر کم بها جودوسری جور شده با خیاطی جوراجور کردن جوزغه جوهر پس دادن جوهرعصیرمعده جوهرکرم جکش خور جگردیس جیک جیک مانند