امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی
استفاده کن

    Wells

    ˈwelz welz
    آخرین به‌روزرسانی:
    |

    • گذشته‌ی ساده:

      welled

    • شکل سوم:

      welled

    • وجه وصفی حال:

      welling

    معنی

    A1
    اچ‌جی‌ولز (نویسنده‌ی انگلیسی)

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    خرید اشتراک فست دیکشنری
    پیشنهاد بهبود معانی

    مترادف و متضاد wells

    1. noun a shaft sunk into the earth
      Synonyms:
      holes pits depressions abysses
    1. noun a point of origination
      Synonyms:
      sources origins beginnings roots parents mothers fountains springs derivations provenances founts rootstocks
    1. noun a source of water
      Synonyms:
      springs reservoirs fountains mouths spouts
    1. verb come up, as of a liquid
      Synonyms:
      flows streams runs pours rushes gushes swells surges
    1. noun Prolific English writer best known for his science-fiction novels; he also wrote on contemporary social problems and wrote popular accounts of history and science (1866-1946)
      Synonyms:
      Herbert George Wells h.g. wells

    ارجاع به لغت wells

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «wells» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۲ اسفند ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/wells

    لغات نزدیک wells

    پیشنهاد بهبود معانی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    دژرهی دکتردرحقوق دگردیسگر دگرسان پذیری دگرسان گرای دگرسوی کردن دگرش ناپذیر دگرشگر دگرش واکه دگرگونی ناپذیر دگرگونی گشتاور دیدگر سوی دیردرمان دیرپای دیرگزین دیرگشا دیریاز دیسدار شدن دیسلکسی دیسک ران دیماساندن دیوار بازدار دیوان کشور دیوانه و خنده آور دیوسیرتانه دیکسیونرنگار دیکلرر دیگرآنکه