تکالیف به انگلیسی
آخرین به‌روزرسانی:
معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها
وظایف
فونتیک فارسی
takaalif
اسم جمع
duties, charges, tasks, devoirs, works
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
- تکالیف خود را با نیرنگ، بی‌شرمی و خشونت انجام می‌داد.
- He performed his duties with cunning, shamelessness, and violence.
- او همیشه تکالیفش را باصداقت انجام می‌دهد.
- He always performs his duties faithfully.
مش‌های مدرسه
فونتیک فارسی
takaalif
اسم جمع
homeworks, assignments
- همکلاسی‌هایش را گول می‌زد تا تکالیف او را انجام دهند.
- She beguiled her classmates into doing her homework.
- همه‌ی تکالبف باید تا جمعه به معلمتان تحویل داده شود.
- All assignments must be given in to your teacher by Friday.
مترادف و متضاد تکالیف
-
مترادف:وظایف وظیفه‌ها تکلیف‌ها
-
مترادف:مشق‌ها تمرینات تمرین‌ها
-
مترادف:بایدها و نبایدها
-
مترادف:مشقات سختی‌ها مشقت‌ها
ارجاع به لغت تکالیف
از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوه‌ی رفرنس‌دهی:
کپی
معنی لغت «تکالیف» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۶ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/تکالیف
لغات نزدیک تکالیف
- - تکافو کردن
- - تکافو نکردن
- - تکالیف
- - تکامل
- - تکامل پذیر