حالت روز
حالت خودکار
حالت شب
آخرین بهروزرسانی:
درو کردن به انگلیسی
معنی و نمونهجملهها
فعل متعدی
فونتیک فارسی / dero kardan /
to cut, to harvest, to mow, to reap, to plow, to scoop, to crop, to scythe
to cut
to harvest
to mow
to reap
to plow
to scoop
to crop
to scythe
محصولات را برداشت کردن
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
قبلاز بارش باران، آنها گندم را درو خواهند کرد.
They will harvest the wheat before the rain comes.
کشاورزان گندم درو میکردند.
Farmers were reaping wheat.
نمونهجملههای بیشتر
کامیون مردم را درو کرد.
The truck plowed through people.
ارجاع به لغت درو کردن
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
کپی
معنی لغت «درو کردن» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۰ آذر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/درو کردن
لغات نزدیک درو کردن
- - درو پا
- - درو عرضی
- - درو کردن
- - درو کردن و انباشتن
- - دروا
