آخرین به‌روزرسانی:
بی‌خیال به انگلیسی
معنی و نمونه‌جمله‌ها
بی‌اندیشه، بی‌غم
فونتیک فارسی
bikhiyaal
صفت
thoughtless, unintentional, calm, freewheeling, frivolous, happy-g-lucky, without a worry, insouciant, unworried
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
رفتار بی‌خیال او باعث شد بسیاری از دوستانش را از دست بدهد.
His thoughtless behavior caused him to lose many friends.
بی‌خیالش باش!
Don't worry about it!
مترادف و متضاد بی‌خیال
-
مترادف:بی‌غم بی‌فکر بی‌قید غافل سهل‌انگار لاابالی لاقید
ارجاع به لغت بی‌خیال
از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوه‌ی رفرنس‌دهی:
کپی
معنی لغت «بی‌خیال» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ خرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/بی‌خیال
لغات نزدیک بی‌خیال
- - بی خویش ساز
- - بی خویشگر
- - بی‌خیال
- - بی خیالانه
- - بی خیالش باش