آخرین به‌روزرسانی:
دست اندرکار به انگلیسی
معنی
فونتیک فارسی
dast[']andarkaarinitiated into business, involved, exercising influence(in aspecified sphere), in practice, keeping one's hand in something
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
ارجاع به لغت دست اندرکار
از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوه‌ی رفرنس‌دهی:
کپی
معنی لغت «دست اندرکار» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۶ خرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/دست اندرکار
لغات نزدیک دست اندرکار
- - دست اندازی به حقوق دیگران
- - دست اندازی کردن
- - دست اندرکار
- - دست اندرکار کردن
- - دست اندرکار معاملات سیاسی