معنی دمپایی به انگلیسی

جاوا اسکریپت در مرورگر شما غیر فعال است و برای استفاده از تمام امکانات فست دیکشنری باید آن را فعال کنید.

معنی و نمونه‌جمله‌ها

کفش راحتی که در خانه پوشیده می‌شود

فونتیک فارسی

dampaayi

اسم

slippers, sandal, scuff

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

- او لباس خانگی و دمپایی پوشیده بود.

- She was wearing a housecoat and slippers.

- با دمپایی از در وارد شد.

- He came to the door in his slippers.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد دمپایی

پاچپله، پای‌افزار، کفش، نعلین

ارجاع به لغت دمپایی

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

معنی لغت «دمپایی» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۶ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/دمپایی

لغات نزدیک دمپایی

- دمبلیچه
- دمبه
- دمپایی
- دمخور
- دمدمه

پیشنهاد بهبود معانی

اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

جعبه خزانه جفت و جور کردن واقعیت جلسه ارتباط با مردگان جلسه محاوره جلسه گفت و شنود جلوس کردن جلوه خود نمایانه جمنده جنباندن ناگهانی جنبش مدرسی جنبه سود جویی دادن به جنتیانا جنجال آمیزی جنوبگانی جنگار جنگپرواز جهانگیرانه جهشمند جهش دادن جهندگی داشتن جواب دادنی جواب قبول جواهر کم بها جودوسری جور شده با خیاطی جوراجور کردن جوزغه جوهر پس دادن جوهرعصیرمعده جوهرکرم جکش خور جگردیس جیک جیک مانند