فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Atlas

ˈætləs ˈætləs

شکل جمع:

atlases

توضیحات:

همچنین می‌توان از شکل جمع atlantes به‌ جای atlases استفاده کرد.

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

noun countable

اطلس (کتابی حاوی مجموعه‌ای از نقشه‌ها)

The atlas provides detailed information about the geography and topography of each region.

اطلس اطلاعات دقیقی در مورد جغرافیا و توپوگرافی هر منطقه ارائه می‌دهد.

an anatomical atlas

اطلس کالبدشناسی

noun singular countable

کالبدشناسی مهره‌ی اطلس (نخستین مهره‌ی گردن انسان)

link-banner

لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی کالبدشناسی

مشاهده

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار اندروید فست دیکشنری

The atlas supports the weight of the head.

مهره‌ی اطلس وزن سر را تحمل می‌کند.

The atlas allows for the movement of the head.

مهره‌ی اطلس امکان حرکت سر را فراهم می‌کند.

noun

اطلس (اساطیر یونان) (یکی از تیتان‌های نسل دوم و پسر یاپتوس و کلیمنه) (با حرف بزرگ)

Zeus punished Atlas by making him bear the weight of the sky.

زئوس اطلس را با وادار کردن او به تحمل وزن آسمان مجازات کرد.

Atlas endured eternal torment.

اطلس عذاب ابدی را تحمل کرد.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد atlas

  1. noun a figure of a man used as a supporting column
    Synonyms:
    tables charts mapper telamon photomap phototopography book of maps gazetteer studbook diatesseron
  1. noun the 1st cervical vertebra
    Synonyms:
    atlas vertebra
  1. noun a collection of maps in book form
    Synonyms:
    map collection book of maps

ارجاع به لغت atlas

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «atlas» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۱ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/atlas

لغات نزدیک atlas

پیشنهاد بهبود معانی