شکل جمع:
atlasesهمچنین میتوان از شکل جمع atlantes به جای atlases استفاده کرد.
اطلس (کتابی حاوی مجموعهای از نقشهها)
The atlas provides detailed information about the geography and topography of each region.
اطلس اطلاعات دقیقی در مورد جغرافیا و توپوگرافی هر منطقه ارائه میدهد.
an anatomical atlas
اطلس کالبدشناسی
کالبدشناسی مهرهی اطلس (نخستین مهرهی گردن انسان)
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی کالبدشناسی
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
The atlas supports the weight of the head.
مهرهی اطلس وزن سر را تحمل میکند.
The atlas allows for the movement of the head.
مهرهی اطلس امکان حرکت سر را فراهم میکند.
اطلس (اساطیر یونان) (یکی از تیتانهای نسل دوم و پسر یاپتوس و کلیمنه) (با حرف بزرگ)
Zeus punished Atlas by making him bear the weight of the sky.
زئوس اطلس را با وادار کردن او به تحمل وزن آسمان مجازات کرد.
Atlas endured eternal torment.
اطلس عذاب ابدی را تحمل کرد.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «atlas» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۱ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/atlas