در حال حاضر، در این لحظه، فعلاً (at the moment)
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی واژگان کاربردی سطح پیشرفته
Sorry, I can't talk on the phone atm, I'm in a meeting.
ببخشید فعلا نمیتونم تلفنی صحبت کنم، در جلسه هستم.
I'm feeling so tired atm.
احساس میکنم در حال حاضر خیلی خسته هستم.
خودپرداز (ATM) (Automated Teller Machine)
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
I need to withdraw some cash from the ATM.
باید مقداری پول نقد از خودپرداز برداشت کنم.
The ATM charged a fee for withdrawals.
خودپرداز برای برداشت کارمزد دریافت میکرد.
اتمسفر، جو، اتمسفری، جوی (atmosphere و atmospheric)
The atm at the beach was perfect for a relaxing day in the sun.
اتمسفر در ساحل برای یک روز آرام در زیر نور خورشید عالی بود.
The atm in the room was heavy.
جو اتاق سنگین بود.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «atm» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۲ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/atm