با خرید اشتراک یک‌ساله‌ی هوش مصنوعی، ۳ ماه اشتراک رایگان بگیر! از ۲۵ آبان تا ۲ آذر فرصت داری!
دریافت هدیه

    CFS

    ˈsiːˌefˈes ˌsiːefˈes
    آخرین به‌روزرسانی:

    توضیحات

    CFS در معنای اول مخفف عبارت Chronic Fatigue Syndrome است.

    cfs در معنای دوم مخفف عبارت Cubic Feet Per Second است.

    معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

    abbreviation noun
    پزشکی روان‌پزشکی سندرم خستگی مزمن، نشانگان خستگی مزمن (بیماری بلندمدت و پیچیده‌ای است که در آن، فرد باوجود استراحت همچنان احساس خستگی عمیق دارد)
    لغات و اصطلاحات پزشکی در انگلیسی

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    هوش مصنوعی فست دیکشنری
    - Many patients with CFS experience debilitating fatigue.
    - بسیاری از بیماران مبتلا به سندرم خستگی مزمن، خستگی ناتوان‌کننده‌ای را تجربه می‌کنند.
    - The research on CFS is ongoing, with new findings released regularly.
    - تحقیقات در مورد سندرم خستگی مزمن ادامه دارد و یافته‌های جدید مرتباً منتشر می‌شوند.
    - Doctors often recommend a holistic approach to treat CFS effectively.
    - پزشکان برای درمان موثر سندرم خستگی مزمن، اغلب رویکردی کل‌نگر را توصیه می‌کنند.
    abbreviation
    (cfs) فوت مکعب در ثانیه
    - The water flow rate in the river was measured at 500 cfs during the peak of the rainy season.
    - میزان جریان آب رودخانه در اوج فصل بارندگی، ۵۰۰ فوت مکعب در ثانیه اندازه‌گیری شد.
    پیشنهاد بهبود معانی

    ارجاع به لغت CFS

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «CFS» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/cfs

    لغات نزدیک CFS

    پیشنهاد بهبود معانی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    حاشاپذیر حرف ربط همپایه حرق حرکت کردن با زحمت حرکت کردن باخشونت حساب شدنی حشیشه البرق حفظ کردن از حرارت حق الامتیاز نفت حق به جانب کردن حقیرشماری حلقاویز کردن حلقه پیستون حمام کردن حمله متقابل حوزه فرعی حکم اتهام حکم تملک موقت حکم کردن از پیش حکمت ارسطو حیران کردن حیفا حیوان ابرش حیوانی کردن حلقه زینتی حس باصره حرکت کردن با تکان های تند و ناگهانی