با خرید اشتراک یک‌ساله‌ی هوش مصنوعی، ۳ ماه اشتراک رایگان بگیر! از ۲۵ آبان تا ۲ آذر فرصت داری!
دریافت هدیه

    Corvette

    kɔːrˈvet kɔːˈvet
    آخرین به‌روزرسانی:

    معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

    noun countable
    نام تجاری کوروت (یکی از مدل‌های اسپرت خودروهای کمپانی شورولت)

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    خرید اشتراک فست دیکشنری
    - She dreams of owning a red Corvette.
    - او آرزو دارد یک کوروت قرمز داشته باشد.
    - He bought a new Corvette.
    - او کوروت جدیدی خرید.
    noun countable
    ناوچه‌ی سبک، گشت‌ناو (نوعی کشتی جنگی کوچک) (با حرف کوچک نوشته می‌شود)
    - The captain and crew of the corvette were highly skilled in naval warfare.
    - کاپیتان و خدمه‌ی ناوچه‌ی سبک در جنگ دریایی مهارت بالایی داشتند.
    - The corvette was armed with powerful guns.
    - این گشت‌ناو به جنگ‌افزارهای قدرتمند مجهز بود.
    پیشنهاد بهبود معانی

    ارجاع به لغت Corvette

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «Corvette» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/corvette

    لغات نزدیک Corvette

    پیشنهاد بهبود معانی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    حاشاپذیر حرف ربط همپایه حرق حرکت کردن با زحمت حرکت کردن باخشونت حساب شدنی حشیشه البرق حفظ کردن از حرارت حق الامتیاز نفت حق به جانب کردن حقیرشماری حلقاویز کردن حلقه پیستون حمام کردن حمله متقابل حوزه فرعی حکم اتهام حکم تملک موقت حکم کردن از پیش حکمت ارسطو حیران کردن حیفا حیوان ابرش حیوانی کردن حلقه زینتی حس باصره حرکت کردن با تکان های تند و ناگهانی