معنی dichotomous به فارسی

جاوا اسکریپت در مرورگر شما غیر فعال است و برای استفاده از تمام امکانات فست دیکشنری باید آن را فعال کنید.

daɪˈkɑːt̬əməs daɪˈkɒtəməs

معنی و نمونه‌جمله‌ها

adjective formal

دارای دو بخش، دوبخشی، دوقطبی، دوگانه

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

- the dichotomous nature of human existence

- ماهیت دوگانه‌ی وجود انسان

- the dichotomous views of the two political parties

- دیدگاه‌های دوقطبی دو حزب سیاسی

پیشنهاد بهبود معانی

ارجاع به لغت dichotomous

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

معنی لغت «dichotomous» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۶ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/dichotomous

لغات نزدیک dichotomous

پیشنهاد بهبود معانی

اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

tie sheep horse road fish bucket chip can leg ice skiing bullet square back board bush gold return