فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Dichotomy

daɪˈkɑːt̬əmi daɪˈkɒtəmi

شکل جمع:

dichotomies

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun countable formal

دورستگی، دوگانگی، تفاوت، تضاد

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام

The dichotomy between good and evil is a common theme in literature.

تضاد بین خیر و شر، موضوعی رایج در ادبیات است.

Her research highlights the dichotomy between urban and rural lifestyles.

تحقیقات او دوگانگی بین سبک زندگی شهری و روستایی را نشان می‌دهد.

نمونه‌جمله‌های بیشتر

The dichotomy between science and religion often leads to heated debates.

دورستگی بین علم و دین اغلب منجر به بحث‌های داغ می‌شود.

the dichotomy between truth and falsehood

تفاوت میان راستی و نادرستی

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد dichotomy

  1. noun division
    Synonyms:
    separation disagreement split difference disunion difference of opinion

ارجاع به لغت dichotomy

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «dichotomy» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۹ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/dichotomy

لغات نزدیک dichotomy

پیشنهاد بهبود معانی