با خرید اشتراک یک‌ساله‌ی هوش مصنوعی، ۳ ماه اشتراک رایگان بگیر! از ۲۵ آبان تا ۲ آذر فرصت داری!
دریافت هدیه

    Encyclopedist

    American: ɪnˌsaɪkləˈpiːdɪst British: ɪnˌsaɪkləˈpiːdɪst
    آخرین به‌روزرسانی:

    توضیحات

    حالت نوشتاری در انگلیسی بریتانیایی encyclopaedist است.

    معنی و نمونه‌جمله‌ها

    noun countable
    دایرةالمعارف‌نویس، دانشنامه‌نویس

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    جای تبلیغ شما در فست دیکشنری
    - The encyclopedist wrote an exhaustive book on the history of printing.
    - این دایرةالمعارف‌نویس کتابی جامع در مورد تاریخ چاپ نوشت.
    - He was an encyclopaedist, known for his work on medical texts.
    - او دانشنامه‌نویسی بود که به‌خاطر کار روی متون پزشکی شناخته شده بود.
    پیشنهاد بهبود معانی

    ارجاع به لغت encyclopedist

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «encyclopedist» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/encyclopedist

    لغات نزدیک encyclopedist

    پیشنهاد بهبود معانی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    خاد خارج ازوصف خانه جنبا خانه شطرنج خاورسوی خاکروبه گردآوری کردن خاکسترگر خاکشیر مرتع ختام ختم گزاردن خدمت دوسره خراب نکردنی خرابی تدریجی خراشاندن با آلت زبر خراشاندن پوست خراشنده کردن خراشگذاری خراشیدگی بر پوست درخت خرامشگاه خرخنده کردن خرده زارع خز سمور آبی خزانگر خزدست خزه مردابی خسباندن خسپاندن تخم خسپانگر خشک افتادن خشک انداختن خصوصی کردن خط ترازنما درنمودار خط دو راهی خطاگونه خطگذار