Encyclopedism

    آخرین به‌روزرسانی:

    توضیحات

    حالت نوشتاری در انگلیسی بریتانیایی encyclopaedism است.

    معنی و نمونه‌جمله‌ها

    noun uncountable
    بحرالعلوم بودن، همانند دایرة‌المعارف بودن، دانش گسترده داشتن

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    فست دیکشنری در اینستاگرام
    - encyclopedism of the professor
    - بحرالعلوم بودن استاد
    - My encyclopaedism has enabled me to become an expert in a variety of fields.
    - داشتن دانش گسترده به من این امکان را داد که در زمینه‌های مختلف متخصص شوم.
    پیشنهاد بهبود معانی

    مترادف و متضاد encyclopedism

    1. noun Profound scholarly knowledge
      Synonyms: eruditeness, erudition, learnedness, learning, scholarship, encyclopaedism

    ارجاع به لغت encyclopedism

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «encyclopedism» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/encyclopedism

    لغات نزدیک encyclopedism

    پیشنهاد بهبود معانی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    جعبه خزانه جفت و جور کردن واقعیت جلسه ارتباط با مردگان جلسه محاوره جلسه گفت و شنود جلوس کردن جلوه خود نمایانه جمنده جنباندن ناگهانی جنبش مدرسی جنبه سود جویی دادن به جنتیانا جنجال آمیزی جنوبگانی جنگار جنگپرواز جهانگیرانه جهشمند جهش دادن جهندگی داشتن جواب دادنی جواب قبول جواهر کم بها جودوسری جور شده با خیاطی جوراجور کردن جوزغه جوهر پس دادن جوهرعصیرمعده جوهرکرم جکش خور جگردیس جیک جیک مانند